تصوف در اندلستاریخ تصوف و نیز فلسفه در اندلس با محمد بن عبداللّه جبلی مشهور به ابن مَسَرَّه (متوفی ۳۱۹) شروع میشود، اما آسین پالاسیوس مدعی شده که در قرن چهارم در اسپانیا عقاید پریسیلین، که نزدیک به عرفان است، رایج بوده و برخی از این عقاید در عرفان ابن مسرّه وجود دارد؛ ازینرو، به نظر وی مکتب ابن مسرّه ادامه دهنده مکتب پریسیلین است. [۱]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۰، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
فهرست مندرجات۲ - تاریخ تصوف اندلس ۳ - ابن مسرّه ۴ - سلسله ابن مسرّه ۵ - روی کار آمدن مرابطون ۶ - تحول تصوف اندلس ۶.۱ - اندیشههای غزالی ۶.۲ - مخالفت با افکار غزالی ۶.۳ - تبعید مروجان افکار غزالی ۷ - مکتب ابن عریف ۸ - قیام ابن قَسیّ ۸.۱ - افکار ابن قَسیّ ۸.۲ - قیام با لقب المهدی ۸.۳ - پایان کار ابن قسیّ ۸.۴ - وجه اهمیت قیام وی ۹ - ابومدینِ تِلِمْسانی ۱۰ - دوران ابن عربی ۱۰.۱ - آمیختگی فلسفه و تصوف ۱۰.۲ - دوران ضعف مرابطون ۱۰.۳ - روی کار آمدن موحدون ۱۰.۴ - دوران رشد تصوف ۱۰.۵ - مکتب ابن عربی ۱۰.۶ - عقاید ابن عربی در اروپا ۱۱ - سلسله سبعینیه ۱۱.۱ - ابن سبعین ۱۱.۲ - عدم رواج سبعینیه ۱۱.۳ - علل عدم رواج ۱۲ - دوران انتقال ۱۲.۱ - شروع چنگها صلیبی ۱۲.۲ - شخصیتهای تصوف این دوره ۱۳ - فهرست منابع ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - ورود اسلام به اندلسمسلمانان در سال ۹۲، در زمان خلافت ولید بن عبدالملک اموی ، اندلس را فتح کردند و تا ۱۳۸ والیانی از طرف حکومت مرکزی آنجا را اداره میکردند. در این دوره هنوز فرهنگ و تمدن اسلامی در اندلس، بخصوص در زمینههای فکری، به مرحله ظهور نرسیده بود. [۲]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۳۵ـ۳۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
با تأسیس حکومت مستقل در اندلس در ۱۳۹ بتدریج حوزههای علمی در این سرزمین پدید آمد، [۳]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۲۰۶، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
[۴]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
[۵]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
اما تا قرن سوم هنوز علوم عقلی و عرفانی به اندلس راه نیافته بود و بیشتر تلاشها متوجه علوم نقلی و ادبیات عرب بود.
از اواخر قرن سوم افکار فلسفی و عرفانی، به رغم سختگیریهای فرمانروایان و علمای دینی اندلس، رشد کرد و تا سده ششم یعنی دوره ابن عربی به اوج خود رسید. [۶]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۲۴، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۷]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۲۶، تهران ۱۳۵۹ ش.
۲ - تاریخ تصوف اندلستاریخ تصوف و نیز فلسفه در اندلس با محمد بن عبداللّه جبلی مشهور به ابن مَسَرَّه (متوفی ۳۱۹) شروع میشود، اما آسین پالاسیوس مدعی شده که در قرن چهارم در اسپانیا عقاید پریسیلین، که نزدیک به عرفان است، رایج بوده و برخی از این عقاید در عرفان ابن مسرّه وجود دارد؛ ازینرو، به نظر وی مکتب ابن مسرّه ادامه دهنده مکتب پریسیلین است. [۸]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۰، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
۳ - ابن مسرّهابن مسرّه در سفری به سرزمینهای شرقی اسلام ( مصر و شام ، حجاز و ایران ) باطنیان آن ناحیه را ملاقات و با بعضی مریدان سهل تستری گفتگو کرد و از تعالیم آنان آگاه شد. وی پس از بازگشت، از مردم کنارهگیری کرد و در عزلتگاه خود، در کنار کوهی در قرطبه ، به تربیت گروه کوچکی از مریدان پرداخت. با اینکه او در نشر افکار خود سخت محتاط بود، چندی بعد عقایدش از حلقه مریدانش فراتر رفت و متهم به کفر و الحاد شد. [۹]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۰ـ۳۳۱، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
صرف نظر از گرایش اعتزالیِ ابن مسرّه، بسیاری از مستشرقان او را پیرو فلسفه نوافلاطونی و انباذقلس / امپدوکلس میدانند. [۱۰]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۲۸ـ۳۲۹، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
البته در کتابهای مهم ابن مسرّه، مانند رساله خواص الحروف و حقائقها و اصولها و همچنین التبصره یا الاعتبار، تأثیرات فلسفه نوافلاطونی و امپدوکلسی چندان آشکار نیست، اما تأثیر باطنیان و همچنین عقاید سهل تستری واضح است. برخی ابن مسرّه را اهل بدعت و تأویل قرآن کریم دانسته و گفتهاند که سخنانی همچون سخنان ذوالنون مصری و ابویعقوب نَهرْجوری بر زبان رانده [۱۱]
ابن فرضی، تاریخ العلماء الاندلس، ج۲، ص۶۸۷ـ ۶۸۸، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
و برخی هم گفتهاند که او اهل زهد و دقت در غوامض اشارات صوفیه بوده است. [۱۲]
محمد بن فتوح حمیدی، جذوة المقتبس فی تاریخ علماء الاندلس، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
در حدود ۳۷۰، قاضی قرطبه به تعقیب پیروان ابن مسرّه پرداخت و بسیاری از مَسَرّیه (پیروان ابن مسرّه) توبه کردند و کتابهای آنان نیز سوزانده شد. [۱۳]
احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، عمان ۱۹۹۷.
[۱۴]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۵۹ ش.
۴ - سلسله ابن مسرّهمرکز عرفای سلسله ابن مسرّه در بَجّانه (پچینا)، مرکز قرطبه (کوردوبا)، بود. این مرکز اولین محلّ اجتماع صوفیانه در اندلس محسوب میشود. مهمترین مرید و پیرو ابن مسرّه در قرن پنجم، از نسل دوم پیروان او، اسماعیل بن عبداللّه رُعَینی بود. او خود را « امام » مینامید و از پیروانش زکات میگرفت. گفتهاند که رعینی همه آنچه را که در زمین است، حرام میدانست، جز آنچه قوت لایموت انسان باشد. [۱۵]
ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ج۱، ص۱۵۳، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
[۱۶]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۴، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
[۱۷]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۵۹ ش.
مکتب ابن مسرّه تا دو قرن پس از او همچنان تنها مکتب مسلط بر تفکر عارفان اندلسی بود. ۵ - روی کار آمدن مرابطوندر فاصله دو قرن تسلط مکتب ابن مسره در اندلس، خلافت اموی در اندلس برافتاد و دولت مرابطون بر سراسر اندلس و مغرب تسلط یافت. ۶ - تحول تصوف اندلس۶.۱ - اندیشههای غزالیدر اوایل قرن ششم، با ورود اندیشههای ابوحامد غزالی به اندلس، در تصوف اندلسی تحولی پدید آمد و ابوالعباس بن العَریف الصَّنهاجی ، مشهور به ابن عریف (متوفی ۵۳۶)، طریقت جدیدی بر مبنای طریقت ابن مسرّه به وجود آورد. شهر المِریه، مرکزی برای این صوفیان شد. بدین ترتیب، افکار ابن مسرّه و غزالی و مخصوصاً کتاب احیاء علوم الدین وی محلّ اقبال و توجه محافل عرفانی آن شهر شد. [۱۸]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۵، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
۶.۲ - مخالفت با افکار غزالیاما در ۵۰۳، دومین امیر مرابطی به فتوای فقیه مالکی قرطبه، احیاء العلوم غزالی را از سراسر مغرب و اندلس جمع آوری کرد و سوزاند. علما و فقیهان المریه بشدت با این کار مخالفت کردند. [۱۹]
ابن ابّار، المعجم فی اصحاب القاضی الصدفی، ج۱، ص۲۷۸، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
[۲۰]
عبدالواحد بن علی مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳، چاپ محمدسعید عریان، قاهره ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹.
[۲۱]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۳۲ـ ۳۵، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
۶.۳ - تبعید مروجان افکار غزالیابن عریف شاگردان بسیاری داشت، از جمله ابوعبداللّه غزال که از مرشدان ابن عربی بود [۲۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۳۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
و ابن بَرَّجان (متوفی ۵۳۶) که در اشبیلیه (سویل) مرید ابن عریف بود.
ابن برّجان نیز شاگردان و مریدان بسیار داشت. برخی او را غزالی اندلس لقب دادهاند. [۲۳]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۵، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
حکمرانان مرابطی ظاهراً از عواقب سیاسی افکار ابن عریف و ابن برّجان بیمناک شدند و آن دو را به مراکش تبعید کردند. [۲۴]
۱۷۰، ویلیام مونتگمری وات، ج۱، ص۱۵۳، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
[۲۵]
هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ج۱، ص۳۳۵، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳.
۷ - مکتب ابن عریفمکتب ابن عریف حاصل تعالیم و افکار ابن مسرّه و غزالی و تأملات شخصی خود اوست. تأثیر این افکار را میتوان در طریقت شاذلیه دید. [۲۶]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۶۹، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
از نظر ابن عریف زهد و بینیازی از ماسوی اللّه از منازل صوفیه و از عطایای الاهی است و در سیر تکاملی انسان نقشی اساسی دارد. [۲۷]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۶۹، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
۸ - قیام ابن قَسیّاثر دعوت ابن عریف در انقلاب مریدین علیه مرابطون به رهبری ابن قَسیّ نمایان شد. [۲۸]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۷۱، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
۸.۱ - افکار ابن قَسیّابوالقاسم احمد بن حسین قسیّ ، معروف به ابن قسیّ (متوفی ۵۴۶)، از شاگردان ابن عریف بود. وی در روستای جلّه در غرب اندلس مستقر شد و در آنجا مریدان بسیار یافت. [۲۹]
ابن ابّار، کتاب الحلة السیراء، ج۲، ص۱۹۷، چاپ حسین منس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴.
[۳۰]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۳۱۵، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
ابن قسیّ به مطالعه کتابهای غزالی پرداخت و یاران خود را به خواندن کتابهای او و باطنیه و اخوان الصفا سفارش میکرد. [۳۱]
ابن ابّار، کتاب الحلة السیراء، ج۲، ص۱۹۷، چاپ حسین منس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴.
[۳۲]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۳۱۵، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
۸.۲ - قیام با لقب المهدییاران ابن قسیّ، که روزبروز شمارشان در غرب اندلس فزونی مییافت، به « مریدین » معروف شدند. دولت مرابطون نیز در برابر نهضت عبدالممن موحدی عقبنشینی میکرد. ابن قسیّ از فرصت استفاده کرد و در غرب اندلس با لقب «المهدی» مردم را به نهضت خود دعوت کرد. [۳۳]
ابن ابّار، کتاب الحلة السیراء، ج۲، ص۱۹۷ـ ۱۹۸، چاپ حسین منس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴.
[۳۴]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۳۱۷ـ۳۱۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
نهضت وی ده سال طول کشید. ۸.۳ - پایان کار ابن قسیّابن قسیّ هم زمان با برافتادن دولت مرابطون و شورشهای متعدد در اندلس، به مراکش رفت و با عبدالممن موحدی دیدار کرد و او را به دخالت در اندلس فراخواند، اما پس از ورود قوای موحدون به اندلس، از اطاعت آنان سر باز زد و با روی آوردن به پادشاه پرتغال، خشم مردم را برانگیخت و بر اثر شورش مردم کشته شد. [۳۵]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۳۱۷ـ۳۱۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
[۳۶]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۳۴۲ـ ۳۴۳، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
۸.۴ - وجه اهمیت قیام ویقیام مریدین به رهبری ابن قسیّ، بدان سبب که تنها نمونه پیوند تصوف و سیاست در اندلس است، اهمیت دارد. [۳۷]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۴۸، تهران ۱۳۵۹ ش.
۹ - ابومدینِ تِلِمْسانیاندلس در قرن ششم، بعد از ابن عریف و ابن برّجان و تصفیه شورش مریدین، شاهد ظهور عارف بزرگی به نام ابومَدیَن شُعَیب بن حسین انصاری (متوفی ۵۹۴)، معروف به ابومدینِ تِلِمْسانی یا مغربی ، بود. ابومدین در مکه از دست عبدالقادر گیلانی خرقه گرفته بود و در بازگشت به اندلس طریقت مَدیَنیه را تأسیس کرد. [۳۸]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۷، ص۱۳۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۳۹]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۷، ص۱۳۸، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۴۰]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۷، ص۱۴۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۴۱]
سلیمان سلیم علم الدین، التصوف الاسلامی: تاریخ، ج۱، ص۳۷۷، عقائد، طرق، اعلام، بیروت ۱۹۹۹.
شیوه ابومدین جمع میان طریقت و شریعت بود. [۴۲]
ابن زیات، التشوف الی رجال التصوف، ج۱، ص۳۲۴، چاپ آدولف فور، رباط ۱۹۵۸.
وی استاد ابویعقوب یوسف بن یَخْلَف قمی بود. ابن عربی در باره او گفته که ابویعقوب متمایل به ملامتیه بوده است. از دیگر شاگردان ابومدین، عبدالسلام بن مشیش ( ابن مشیش ) استاد ابوالحسن شاذِلی ، شیخ طریقه شاذلیه ، بود. [۴۳]
سلیمان سلیم علم الدین، التصوف الاسلامی: تاریخ، ج۱، ص۳۷۶، عقائد، طرق، اعلام، بیروت ۱۹۹۹.
بدین ترتیب، ابومدین به تأسیس سلسله شاذلیه کمک کرد، شاید به همین سبب است که گاهی او را همراه با شاذلی، مؤسس سلسله شاذلیه میدانند. [۴۴]
ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ج۱، ص۱۵۳ـ۱۵۴، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
ابومدین همچنین استاد ابن عربی بود و ابن عربی در تألیفات خود بسیاری از سخنان و معارف او را آورده است. [۴۵]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۲۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۰ - دوران ابن عربیابن عربی بزرگترین صوفی اندلسی است. ۱۰.۱ - آمیختگی فلسفه و تصوفدر دوره او حکمت و فلسفه رواج داشت و متصوفان اندلس از ابن مسرّه تا ابومدین درصدد آمیختن تصوف و فلسفه بودند، اما هیچکدام به اندازه ابن عربی در این راه توفیق نیافتند. [۴۶]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۳۶، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۴۷]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۳۸، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۴۸]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۴۸، تهران ۱۳۵۹ ش.
۱۰.۲ - دوران ضعف مرابطوندوران ابن عربی نیز مصادف با ضعف روزافزون دولت مرابطون در اندلس بود. [۴۹]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۴، ص۲۲۰ـ۲۷۰، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
۱۰.۳ - روی کار آمدن موحدوندولت مرابطون را، که به سبب نفوذ فقیهان مالکی با تصوف میانهای نداشت، موحدون بر انداختند. دولت موحدون با تصوف مخالفت نداشت، حتی گفته میشود که مهدی بن تومرت ، رهبر موحدون، تحت تأثیر افکار غزالی بوده است. [۵۰]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۳، ص۱۶۳، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
[۵۱]
ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
[۵۲]
ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ج۱، ص۱۴۸، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
۱۰.۴ - دوران رشد تصوفتصوف در دوران حکومت موحدون دیگر معرفتی حاشیهای یا مورد طعن نبود، بلکه رشتهای از معارف بود که بسیاری از اهل ذوق و حتی زنان به فراگیری آن اهتمام میورزیدند. ابن عربی در اندلس به ملاقات سی تن از عارفان اندلسی، از جمله دو زن عارف به نامهای ام الزهرا و فاطمه قرطبی ، رفت. [۵۳]
محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۱۹ـ ۴۵، تهران ۱۳۵۹ ش.
وی در اشبیلیه با ابویحیی صنهاجی ، صالح بربری و ابوعبداللّه شرفی ، سه تن از صوفیانِ ملامتیه، ملاقات کرد و مشرب آنان را ستود. [۵۴]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۰۶، بیروت: دارصادر، (بی تا).
وی شرح احوال آنان را در کتاب روح القدس آورده است. ۱۰.۵ - مکتب ابن عربیابن عربی خود طریقتی بنیان ننهاد، اما مشرب عرفانی او تا به امروز یکی از تأثیرگذارترین مکاتب عرفانی بوده است. ۱۰.۶ - عقاید ابن عربی در اروپاعقاید وی در اروپای قرون وسطا ، بویژه در افکار متفکرانی همچون رامون لول (فیلسوف و مبلّغ مسیحی) و دانته، تأثیر گذاشته و گفته شده که دانته کمدی الهی را از روی وصف ابن عربی از معراج پیامبر اکرم نوشته است. [۵۵]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۸۶، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
۱۱ - سلسله سبعینیه۱۱.۱ - ابن سبعینپس از ابن عربی، ابومحمد قطب الدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن سبعین معروف به ابن سبعین (متوفی ۶۶۹) بزرگترین عارف اندلسی قرن هفتم بود. او از افکار ابن دَهاق ، عارف و متکلم اندلسی (متوفی ۶۱۱)، تأثیر گرفته بود. [۵۶]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۸۶ـ۳۸۷، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
[۵۷]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۲، ص۲۰۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
عرفان ابن سبعین با فلسفه آمیخته است. اشتهار او به فلسفه سبب شد یکی از خلفای موحدی، او را مأمور پاسخگویی به سؤالات فردریک دوم، امپراتور سیسیل، کند. [۵۸]
ابن خطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۴، ص۳۴، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۳ـ۱۹۷۷.
[۵۹]
ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ج۱، ص۱۵۲، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
۱۱.۲ - عدم رواج سبعینیهپس از ابن سبعین شاگرد وی علی بن عبداللّه نمیری شُشتری (متوفی ۶۶۸)، صوفی و عالم و شاعر اندلسی، تلاش کرد طریقت سبعینیه را در مصر رواج دهد، اما این طریقه نه در مصر نه در اندلس رواج چندانی نیافت. [۶۰]
سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۴۴، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۱۱.۳ - علل عدم رواجعقاید این سلسله ، به علت آمیختگی با فلسفه، پیچیده بود. همچنین سبعینیه ، برخلاف دیگر طریقهها که سلسله خود را به رسول اکرم و سایر بزرگان دین میرسانند، کسانی چون هِرمِس ، سقراط ، ارسطو و اسکندر را در سلسله نَسَب خود آورده بودند. [۶۱]
ابن خطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۴، ص۲۱۰ـ۲۱۱، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۳ـ۱۹۷۷.
۱۲ - دوران انتقال۱۲.۱ - شروع چنگها صلیبیدر دوران حکومت موحدون، مسیحیان جنگ صلیبی با مسلمانان را اعلام کردند و با حملات پیاپی درصدد بیرون راندن آنان بودند. سرانجام، دو شهر مرسیه و اشبیلیه، که پایگاه فرهنگ و تمدن اسلامی بود، به دست مسیحیان افتاد [۶۲]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۴، ص۳۳۹ـ ۳۷۴، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
و با انقراض دولت موحدون در ۶۶۸ و بی ثباتی سیاسی در آن سرزمین، بسیاری از اهل علم از اندلس به مغرب رفتند.
اگرچه دولت بنونصر در غرناطه حدود دویست سال در برابر مسیحیان مقاومت کرد، اما بتدریج میراث علمی و فرهنگی اندلس به شمال افریقا منتقل شد. [۶۳]
محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۵، ص۴۳۷ـ ۴۹۶، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش.
۱۲.۲ - شخصیتهای تصوف این دورهدر این دوره، که میتوان آن را دوره انتقال نامید، دو شخصیت اندلسی در عرصه تصوف اندلس ظاهر شدند: ابوالعباس احمد بن عمر معروف به ابن عاشر (متوفی ۷۶۵) [۶۴]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۵، ص۳۵۴، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۶۵]
ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۹، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴.
و مرید وی، محمد بن ابراهیم رُندی (متوفی ۷۹۲) معروف به ابن عَبَّاد رُندی.
ابن عبّاد فقیه و خطیب و صوفی بود و به طریقه شاذلیه گرایش داشت. [۶۶]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۵، ص۳۴۱، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۶۷]
احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، ج۵، ص۳۴۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۶۸]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۹۰، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
او به سبب شرحی که بر الحِکَم العطائیه ابن عطاء اللّه اسکندری نوشت و همچنین مکتوباتش، شهرت دارد. [۶۹]
ج ۲، ستون ۶۷۵، حاجی خلیفه.
[۷۰]
آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۹۰، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵.
۱۳ - فهرست منابع(۱) ابن ابّار، کتاب الحلة السیراء، چاپ حسین منس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴. (۲) ابن ابّار، المعجم فی اصحاب القاضی الصدفی، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۸۹. (۳) ابن خطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۳ـ۱۹۷۷. (۴) ابن زیات، التشوف الی رجال التصوف، چاپ آدولف فور، رباط ۱۹۵۸. (۵) ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت: دارصادر، (بی تا). (۶) ابن فرضی، تاریخ العلماء الاندلس، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹. (۷) آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، نقله عن الاسپانیة حسین منس، قاهره ۱۹۵۵. (۸) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۹) محسن جهانگیری، محیی الدین بن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران ۱۳۵۹ ش. (۱۰) حاجی خلیفه. (۱۱) محمد بن فتوح حمیدی، جذوة المقتبس فی تاریخ علماء الاندلس، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹. (۱۲) سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵. (۱۳) احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسی: عصر سیادة قرطبة، عمان ۱۹۹۷. (۱۴) سلیمان سلیم علم الدین، التصوف الاسلامی: تاریخ، عقائد، طرق، اعلام، بیروت ۱۹۹۹. (۱۵) محمدعبداللّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۱ ش. (۱۶) هانری کور بن، تاریخ الفلسفة الاسلامیة، ترجمه نصیر مروه و حسن قبیسی، بیروت ۱۹۸۳. (۱۷) عبدالواحد بن علی مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، چاپ محمدسعید عریان، قاهره ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹. (۱۸) احمد بن محمد مقّری، نفح الطیب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸. (۱۹) ویلیام مونتگمری وات، فی تاریخ اسبانیا الاسلامیة، ترجمه محمدرضا مصری، بیروت ۱۹۹۴. ۱۴ - پانویس
۱۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف در اندلس»، شماره۳۵۸۹. ردههای این صفحه : تاریخ تصوف | تصوف
|